در آرزوی تحول
نیم قرن خاطره و تجربه فراز و نشیب جامعه ایرانی
سرعت تحولات در نیم قرن اخیر، به گونهای بوده است که نسل جوان، آگاهی و شناخت چندانی از وضعیت جامعه خود، در دو تا سه دهه گذشته را هم ندارند. پُرواضح است که این نسلهای جوان، در مقایسه وضعیت کنونی جامعه خود با دیگر جوامع، به نکات منفی و ضعفها، بیشتر تمرکز کنند و متوجه نباشند جامعه طی چند دهه گذشته، چه تغییرات شگرفی داشته و شرایط کنونی، محصول تلاشها و کوششها، با همه فراز و نشیبها، و شکستها و موفقیتها میباشد.
برای رسیدن به اهداف توسعه و پیشرفت جامعه، نیازمند این هستیم ضمن تداوم تلاشها برای تدوین و اجرای برنامههای توسعهای و رفع عیوب و نواقص ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، نیمنگاهی به تحولات گذشته و تحولات دیگر جوامع داشته باشیم و از آن تجربیات نیز درس لازم را کسب کنیم تا بتوانیم موانع موجود را به درستی برطرف سازیم.
از این رو اقدام به نگارش خاطرات و تجربیات نیم قرن اخیر خود کردم تا به این بهانه، وضعیت و ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را در قالب خاطرات، به تصویر بکشم و با این کار، موانع و مشکلات ساختاری، رفتاری و فرهنگی جامعه را طی حدود نیم قرن، به نمایش بگذارم.
چرا این کتاب نوشته شد؟ چرا باید خوانده شود؟
اکنون که پس از دههها کار و تلاش بیوقفه، به گذشته زندگی خودم و اطرافیانم نگاه میکنم، گاهی با خودم فکر میکنم متولدین دهههای ابتدایی قرن گذشته تاکنون در کشور ایران، یکی از عجیبترین نسلهای تاریخ بشر هستند. ما اتفاقات و تحولاتی را در طول زندگی خود به چشم خود دیدهایم (هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالمللی) که پیش از ما، هیچ نسلی در هیچ دورهای از تاریخ این حجم از تحولات و دگرگونی را مشاهده نکرده است.
از انجام سفر و حمل و نقل با چارپایان، استفاده از درشکه و گاری گرفته تا ماشین های دودی و گازوئیلی(هندلی) تا ظهور خودروهای خودران الکتریکی، از تحصیل در مکتبخانه و روی زمین، بوریا و تشکچه نشستن تا آموزشهای مجازی و از راهدور در منزل و محل کار، از ارتباطات محدود نامهنگاری و ارسال از طریق روابط شخصی و پستچی تا تلگراف و تلفنگرام تا عصر انفجار اینترنت و گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی و زندگی مجازی. از فروپاشی فئودالیسم چندهزار ساله و نظام ارباب رعیتی و زندگی عشایری، کوچ، زندگی روستایی تا شهرنشینی و شکلگیری طبقه متوسط شهری و بورژوا، از پارادایم شیفت اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و اقتصاد نفتی، انقلاب اسلامی و تغییر نظام حکومتی چندهزار ساله پادشاهی و اولین تجربه جمهوریت، 8 سال جنگ تحمیلی و دومین جنگ طولانی قرن، تورم افسار گسیخته فقط در طول چند دهه و تحولات شگرف در عرصه بینالمللی؛ از جنگهای جهانی و انفجار بمب اتم تا جنگ سرد و جهان دوقطبی، از فروپاشی ابرقدرت نظامی کمونیستی شوروی و افول امپراطوری انگلستان تا بیداری آسیا و ظهور اژدهای زرد چینی، گذر از مستعمرههای گوناگون دولتهای استعماری و شکلگیری دهها کشور جدید، سفر انسان به فضا و قدم گذاشتن روی کره ماه، ظهور رسانههای جادویی تلویزیون و سینما، ظهور معجزه اینترنت، انقلاب صنعتی سوم و چهارم و…
اما همچون یک اقیانوس طوفانی، که تنها چند متر پایین تر از آن امواج سهمگین و پرهیاهو و پر تلاطم، سرشار از وقار و آرامش است، جامعه ایرانی نیز در ورای همه این تحولات و تلاطمها، بخش عمدهای از خصوصیات اساسی، بنیادی و ویژگیهای خوب و بد تاریخی و چندهزارساله خود را حفظ کرده است. مسلما جامعهشناسان بهتر میتوانند در این خصوص نظر بدهند، ولی بطور میانگین، ما ایرانیان خوبیهای فراوانی مانند مهر و محبت، نوع دوستی، میهن پرستی، هنر، غنای فرهنگی و تاریخی، مهماننوازی، غیرت، تطبیق و انعطاف پذیری با شرایط و… را با خود به همراه داریم. اما از دیگر سو، نقاط قابل بهبود فراوانی هم داریم که محصول انباشت وقایع تلخ و شیرین تاریخی و اجتماعی ما میباشد، مانند همهچیزدانی در عین مطالعه پایین، حافظه شفاهی کوتاهمدت و بعضا بیگانه با نوشتن و آیندهنگری، تکرار مکرر اشتباهات تاریخی، کم حوصلگی در برنامهریزی، فراری بودن از نظم و ترتیب، احساسات غلیط و بعضاً شعارزده، توقع بالا و نارضایتیهای گاها دائمی، کمی حس خودبرتربینی و خودمحوری و…
هدف از نگارش این کتاب، در لایههای بیرونی، تلاشی است از سوی یک شهروند عادی برای ثبت مکتوب بخشی از زندگی پر فراز و نشیب زیستهشده در طی چند دهه مهم از تاریخ کشورمان، تا به واسطه آن تجربهها و درسهای آموختهشدهام را در قالب خاطره و با روایت ساده و داستانگونه، به فرزندان و جوانان امروز و آیندگان منتقل کنم. اما در لایههای زیرین، هدف اصلیام کوششی است به سهم خودم، برای بهبود آن نقاط نهچندان مثبتی که بالاتر بیان کردم؛ چراکه عمیقا معتقدم ما اکنون بیش از هر زمان دیگری در تاریخ کشورمان، نیاز داریم مطالعه کنیم و مطالعه کنیم، بنویسیم و از تاریخ و تجارب خود و جهان بهره بگیریم. از حرف و شعار و انتقاد و نقد از دیگران بکاهیم و با فروتنی، واقعبینی، برنامهریزی و عملگرائی و هوشمندی، همگام با روندها و حرکتهای شتابان و پرسرعت زندگی و جهان امروز، خود را از دانش، مهارت، تخصص، تساهل، همراهی و همدلی، گفتگو و تعامل با یکدیگر غنی سازیم و در مسیر
تحول و دگرگونی اقتصادی، فرهنگی، صنعتی، اجتماعی و سیاسی، با سعه صدر و برنامهریزی دقیق حرکت کنیم.
فرصتها زودتر از آنچه که فکر میکنیم در حال از دست رفتن میباشند…
ساختار کتاب
خاطرات و تجربیات ذکر شده در کتاب، در سه دوره زمانی ارایه شده است:
- دوره قبل از انقلاب
- دوره جنگ تحمیلی
- دوره بعد از جنگ تحمیلی
ماهیت این سه دوره، تفاوت اساسی با هم دارند. خصوصا دوره سوم که بعد از جنگ تحمیلی و با تغییرات گسترده ای مواجه می باشد، مطالب بسیاری در حوزه مدیریت، صنعت، روابط اجتماعی و اقتصادی بیان شده است. در خاطرات این دوره، نکات زیادی درباره ساختارهای مدیریتی، الگوها و نیز نقاط ضعف و قوت در بنگاههای صنعتی و سازمانها و ساختارهای کشور ارایه کردهام؛ با این امید که تجربیات مثبت و منفی حادث شده، مورد استفاده علاقهمندان قرار گیرد.